...
توگفتی از دلتنگی برایت بنویسم
اما فکرش را نکردی دفتر دلتنگی هایم در
قلبت جا نمیگیرد
توگفتی از دلتنگی برایت بنویسم
اما فکرش را نکردی دفتر دلتنگی هایم در
قلبت جا نمیگیرد
” او رفت ”
و این خود
شعر بلندی است …
حافظ هم ..
از من کلافه است !
بس که ..
آمدنت را فال گرفتم !
کوچ کردم که دلم رابه کسی نسپارم
حس خوبیست که من این همه بیزارم
عشق احساس قشنگیست ولی من شخصا
دیدگاهی متفاوت به دوعاشق دارم
خوش ندارم به کسی قولی قلبی بدهم
که به یک حادثه دل از او بردارم
این دلیلیست که دراین سفر تنهایی از
مسیری که به عشق برسد بیزارم
بعضی وقتا چیزی مینوسی ....
برای یه نفر......
اما دلت میگره وقتی .....
یادت میفته....
که هرکس ممکن هس بخونه ....
جز اون یک نفر
کجای زندگیمی تو که هرجارو بگی گشتم....
یه روزی مطمئن بودم پای حرفات وای میستی...
تو هرجارو بگی گشتم که شاید باز پیدا شی
به عشقت زنده موندم کاش هنوزم عاشقم باشی
هنوزم عاشقم باشی.......
من از وقتی گمت کردم
شب وروزم زمستونه
هوای هرجا صاف باشه
هوای خونه وارونه....
هوای خونه وارونه....
کجای زندگیمی تو که ....که هر جاری بگی گشتم..........
"قلبم"
بزرگ ترین "فاحشه"
این زندگیست!!!!!!!!!!!!
بگمانم روحم به تمام..........
"دردها"
تن داده است!!!!!!!
دست بر دلم مگذار
میسوزی
داغ خیلی چیزها بر دلم مانده است.....
!!!...خدایا...!!!
!!!....من میگذرم.....!!!
!!!...........توهم بگذر...!!!
ازکسی که......!!!
!!!....این همه بغض و را به من هدیه داد...!!!