.....
دلتنگی مثل کوفتگی تصادفه
اولش بدنت گرمه حالیت نیس
ولی یه دفه دردش شروع میشه
وتازه میفهمی چی به سرت اومده!
دلتنگتم اینو بفهم..........
دلتنگی مثل کوفتگی تصادفه
اولش بدنت گرمه حالیت نیس
ولی یه دفه دردش شروع میشه
وتازه میفهمی چی به سرت اومده!
دلتنگتم اینو بفهم..........
دلتنگم نه دلتنگ تو
دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی
دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی
دلتنگ هردقیقه شنیدن صدات
دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی دیدی؟ من که دلتنگ تو نیستم!
باران میبارد
وسکوت تمام شهر را در اغوش گرفته
درست مثل موهایت هوا تاریک است
همه چیز اینجا تورو یاد من می اندارد
جتی عابرانی که دست در دست دیگر از
کنارم می گذرند نبودنت را به رخم میکشند
ترس از خیس شدن زیر باران بی تو
واقعا درد ناک هست........
میخندم......
ساده میگذرم......
بلند میخندم باهر سازی میرقصم...
نه اینکه دل خوشم....
نه اینکه شادم واز هفت دولت ازاد....
مدت طولانی شکستم زمین خوردم سختی دیدم گریه
کردم اما حالا....
روجم بزرگ نیست دردم عمیق هست...
میخندم..
که جای زخم هایم را نبینی.....
به خدا دلم برایش تنگ شده...
اما او در بغل کسی دیگه هس.....
با رفتنش گند زد به تمام باورهایم